Va in MANAM...tako tanhaa... dar aastaaneyeh viraanegi..... empty....... is how I feel.

Friday, July 27, 2007

همچو گل سرخ بر و دست دست همچو ميی خلق ز تو مست مست بازوی تو قوس خدا يافت يافت تير تو از چرخ برون جست جست غيرت تو گفت برو راه نيست رحمت تو گفت بيا هست هست لطف تو درياست و منم ماهيش غيرت تو ساخت مرا شست شست مرهم تو طالب مجروحهاست نيست غم ار شست توام خست خست ای که تو نزديک تر از دم بمن دم نزنم پيش تو جز پست پست گر چه يکی يوسف و صد گرگ بود از دم يعقوب کرم رست رست مست همی گرد درين شهر ما دزد و عسس را شه ما بست بست

--

باز به بط گفت که صحرا خوشستگفت شبت خوش که مرا جا خوشست سر بنهم من که مرا سر خوشستراه تو پيما که سرت ناخوشست گر چه که تاريک بود مسکنمدر نظر يوسف زيبا خوشست دوست چو در چاه بود چه خوشستدوست چو بالاست به بالا خوشست در بن دريا به تک آب تلخدر طلب گوهر رعنا خوشست بلبل نالنده به گلشن به دشتطوطی گوينده شکرخا خوشست تابش تسبيح فرشته ست و روحکاين فلک نادره مينا خوشست چونک خدا روفت دلت را ز حرصرو به دل آور دل يکتا خوشست از تو چو انداخت خدا رنج کاررو به تماشا که تماشا خوشست گفت تماشای جهان عکس ماستهم بر ما باش که با ما خوشست عکس در آيينه اگر چه نکوستليک خود آن صورت احيا خوشست زردی رو عکس رخ احمرستبگذر از اين عکس که حمرا خوشست نور خدايی ست که ذرات رارقص کنان بی سر و بی پا خوشست رقص در اين نور خرد کن کز اوتحت ثری تا به ثريا خوشست ذره شدی بازمرو که مشوصبر و وفا کن که وفاها خوشست بس کن چون ديده ببين و مگوديده مجو ديده بينا خوشست مفخر تبريز شهم شمس دينبا همه فرخنده و تنها خوشست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

designed by finalsense.com